گزارشي از ترجمه هاي قرآن مجيد به زبان ايتاليائي

پدیدآورسیدهادی خسروشاهی

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 2926 بازدید
گزارشي از ترجمه هاي قرآن مجيد به زبان ايتاليائي

سيد هادي خسروشاهي
«آنجلو ترينسوني» نويسنده و محقق ايتاليائي، در 1942 م. در شهر «جنوا» متولد شده و فارغ التحصيل دانشگاه همان شهر هم هست و همواره در فعاليتهاي فرهنگي پيشگام بوده و آشنا به چندين زبان است. وي مدتها مسئول مركز مطالعات قرون وسطي، و موسسه انتشارات: القسط alkaest بود، وي در سال 1980 م. كتابي بنام «جمهوري اسلامي ايران» در معرفي نظام جديد ايران منتشر نمود و از سال 81 تا 86 مجله صوفي sophia را منتشر ساخت و در آن مقالاتي از «علامه طباطبائي» و ديگران در شناخت شيعه، ترجمه و منتشر نمود. آخرين كار خوب وي، ترجمه «نهج البلاغه» در سال 1983 م. براي مركز فرهنگي ـ اسلامي بود كه در سال 1984 م. با مقدمهاي از نويسنده چاپ شده و در سراسر ايتاليا، توزيع گرديد. ...
ترجمه قرآن مجيد توسط وي بيشك با تلاش و كوشش زيادي همراه بوده است. اما در عين حال نميتوان گفت كه اين ترجمه كامل و بدون نقص، حتي در زبان فارسي، با ديگر زبانهاي متداول در بلاد اسلامي وجود ندارد، اشتباهات اين ترجمه نيز قابل درك و هضم خواهد بود.
قرآن مجيد، آخرين پيام الهي براي بشريت، تاكنون به بيش از 140 زبان مختلف جهان ترجمه شده كه زبانهاي اروپائي، در تعداد و كثرت ترجمهها بر اغلب زبانهاي ديگر دنيا برتري دارند. 120 نوع ترجمه انگليسي، حدود 50 ترجمه فرانسوي، بيش از 46 ترجمه آلماني و 15 نوع ترجمه ايتاليائي، بيانگر گوشهاي از اين حقيقت است. البته زبان ايتاليائي، پس از لاتين، در داشتن ترجمه كامل از قرآن مجيد پيشگام است و قديميترين ترجمهها در زبان ايتاليائي، بيش از 5 قرن سابقه دارد.
ترجمه هاي چاپ شده قرآن مجيد به ايتاليائي، به ترتيب تاريخ چاپ عبارتند از:
1ـ قرآن محمد، ترجمه «آندره آ اري وابنه» (بانام مستعار مو چينيگو) چاپ «پازل» سويس ـ 1543 ميلادي و: «ونيز» venezia ايتاليا 1547 م.
2ـ قرآن ـ بضميمه تفسير وشرحي از زندگي پيامبر ـ ترجمه « وينچنسوكالسا» چاپ «باستيا»ايتاليا 1847م.
3ـ قرآن، ترجمه «جواني پانزيري» چاپ ايتاليا، سالهاي 1882 و 1912 و 1915.
4ـ قرآن، ترجمه «ويولانتي»، چاپ رم 1912 م.
5 ـ قرآن، ترجمه از متن عربي ـ بوسيله «برانگي» چاپ «رم» 1912 م.
6ـ قرآن، همراه متن عربي، ترجمه «اكيليوفراكاسي» چاپ «ميلان» 1914 م.
7 ـ قرآن، ترجمه «فروجو »چاپ «باري» 1928 م.
8 ـ قرآن، ترجمه «لوئيجي پونيلي» چاپ «ميلان»، 1929، 1937 و 1940 بامتن عربي (چاپهاي اخير آن فاقد متن عربي است).
9 ـ تذكره قرآن، ترجمه از «ويرجينياواكا»، شامل ترجمه خلاصه و موضوعي مفاهيم قرآني، چاپ «فلورانس» 1943 م.
10 ـ ترجمهاي از قرآن، در ضميمه تاريخ بردي storiade bardi چاپ 1846 م. مترجم: گمنام؟
11 ـ قرآن، ترجمه «الكساندر بوزاني» چاپ اول «فلورنس» 1955 م، اين ترجمه پس از آن و تا سال 1990 بارها از طرف ناشرين متعدد و در قطعهاي مختلف در ايتاليا تجديد چاپ شده و معروفترين ترجمه هاست.
12 ـ قرآن، ترجمه ميرزا بشيرالدين محمود (از فرقه قادياني) زير چاپ؟.
13 ـ قرآن، ترجمه «مورينو»، چاپ «تورينو» 1967 م.
14 ـ قرآن، در دو جلد همراه با تفسير ـ ترجمه كشيش «فدريكو پيرونه» چاپ اول «ميلان» 1979 م. اين ترجمه نيز بارها تجديد چاپ شده است.
15 ـ قرآن، ترجمه «آنجلوترينسوني» آخرين ترجمه قرآن، چاپ نخست ترنتو 1989 م. چاپ دوم 1990 م، رم.
در ميان ترجمههاي فوق، ترجمه «بوزاني» و ترجمه كشيش «پيرونه» از معروفترين ترجمهها، با چاپهاي متعدد است...اما اين دو ترجمه، اشكالات عجيب و غريبي دارند كه بظاهر بعيد بنظر ميرسد كه ناشي از اشتباه باشد، به يكي دو نمونه اشاره ميكنيم: مثلا «پيرونه» در توضيح معني «ذولحجه» ميگويد: «ذو» يعني صاحب و: «حجه» يعني حج كننده، پس معني «ذولحجه» ميشود« صاحب حج!» (صفحه 287 ترجمه پيرونه، چاپ ميلان) و باز در همان صفحه در توضيح معني «فاتحه» مينويسد «اين كلمه امروز بمعني باز كردن است! اما در قديم به معني پيروزي بوده است».؟! كه ظاهرا مترجم فرق ميان «فتح» و «فاتحه» را تشخيص نميدهد! اين نمونهاي از ميزان «معلومات» يك پدر روحاني است كه به خود اجازه داده كه علاوه بر ترجمه، تفسيري هم بر قرآن مجيد بنويسد! البته وي كتابي هم درباره «اسلام» دارد كه در آن «چهره حقيقي» خود را نشان داده و در واقع، به بهانه معرفي اسلام، رديه ويانقدي بر اسلام نوشته و دست خود را رو كرده و يا خود را «لو» داده است!...و بطور طبيعي، آدمي با اين نوع تفكر و انديشه، بايد هم ترجمهاي آنچناني از قرآن مجيد را عرضه كند! اما ترجمه پرفسور «الكساندر بوزاني» ـ استاد اسلامشناسي! و فرهنگ عربي ادبيات فارسي در دانشگاههاي ايتاليا؟ ـ معروفترين و گويا بهترين ترجمه هاست.
همين شهرت باعث شد كه در سال 1360 پس از ورود به ايتاليا براي ترجمه آيه مربوط به وراثت زمين توسط مستضعفان، به آن مراجعه كنيم، اما اين مراجعه نشان داد كه مترجم، عليرغم تسلط به عربي و آشنائي با چند زبان شرقي، مفهوم سادهترين كلمهها را كه «ائمه» ـ جمع امام بمعني رهبر ـ است، درك نكرده و در ترجمه خود «ائمه» را «شاهزادگان» درجه اول!» principi primi ترجمه كرده كه وارث «فرعون»! ميشوند (ترجمه بوزاني چاپ فلورانس سوره قصص آيه 5 صفحه 281) و ظاهرا" اين مفهوم و معادلگيري را در هيچ قاموسي و در هيچ زباني نميتوان بدست آورد و بيشك از بافتههاي ذهني و مغرضانه مترجم است...
بعنوان نمونه ديگر، ميتوان اشاره كرد كه بوزاني در ترجمه آيه نخست از سوره معراج «مسجدالحرام» را «عبادتگاه مقدس» و «مسجدالاقصي» را «عبادتگاه نهائي»! ناميده و در تفسير آن نوشته كه گويا «مكاني در آسمان است»! (ترجمه بوزاني، چاپ فلورانس سال 1978 م صفحه 201 و توضيح آن در صفحه 581).
اين نوع كج انديشي در ترجمه باعث شد كه درباره مترجم، تحقيق بعمل آيد و متاسفانه روشن شد كه وي يك «بهائي» مسئول سازمان «مركز بهائيگري» ايتالياست...ـ در سفر اخير به ايتاليا، اطلاع حاصل شد كه فوت كرده است...
البته ما در اين بحث كوتاه قصد نقد و بررسي ترجمههاي قرآن به زبان ايتاليائي را نداريم ـ گرچه خود يك امر ضروري است ـ ولي اشاره به اين نكته بيمناسبت نيست كه اين نوع ترجمهها ـ علاوه بر آگاهي از اين نكته كه اغلب ترجمههاي قديمي و قبلي، به دستور پدران روحاني و عمدتا" براي «ردنويسي»! انجام گرفته است ـ بيشك خالي از غرض ورزي نيست ـ ما در اين زمينه در كتاب «تاريخ ترجمههاي قرآن» بحث كردهايم ـ ما را واداشت كه در همان سال 1360، براي تهيه يك ترجمه نسبتا" صحيح، كار ترجمه را با همكاري «خانم سيلويا» مترجمة سفارت جمهوري اسلامي ايران در واتيكان، آغاز كنيم... اما محصول كار ما پس از يك سال فقط ترجمه يك جزء از قرآن بود ـ كه آن را موجود داريم و با اين حساب، براي ترجمه كامل قرآن مجيد، ظاهراً نيازمند حدود سي سال وقت بوديم... روي همين اصل از آقاي «ترينسوني» دوست ايتاليائي خود خواستم كه به دنبال پايان ترجمة «نهج البلاغه» به زبان ايتاليائي، كه از سوي مركز فرهنگي ـ اسلامي اروپا در سال 1984 م. در رم چاپ و منتشر شد و يكي از مواد درسي در دانشكده «فلسفه و علوم انساني رم و فلورانس» گرديد، به ترجمه قرآن مجيد نيز بپردازد كه همان سال، كار را آغاز كرد و پس از يك سال كار و تلاش مستمر، ترجمه كامل قرآن را تحويل ما داد... ولي با پايان مأموريت پنج ساله و مراجعت نويسنده به ايران، متأسفانه چاپ آن از سوي مركز فرهنگي ـ اسلامي اروپا عملي نشد! و پس از چندين سال تأخير، سرانجام در سفر سه ماهه امسال (1369 ـ 1990 م) توانستيم اين ترجمه را با مقدمهاي، در اختيار علاقمندان قرار دهيم.

مقالات مشابه

نگرشی بر تفسیر و ترجمه بائوزانی از قرآن کریم

نام نشریهانتقای متون و برنامه‌های علوم انسانی

نام نویسندهمحمدحسین رمضانی کیایی, ایمان منسوب بصیری